سفیانی رمزیست برای هر جبهه باطلی
اما سفیانی،او رمزیست برای هر جبهه ی باطلی که
بر ضد یمانی به مبارزه برمی خیزد و شامل چند شخص می باشد وتنها یک شخص نیست، و آن همان
چیزیست که در روایات اهل بیت(ع) می یابیم ،برخی از این روایات را برایتان نقل می
کنم .
روایت اول: امام باقر(ع) در وصف پیروان
حرکت مقدس امام مهدی(ع) می فرمایند: (ثم يسير - أي القائم - حتى يأتي
العذراء، هو ومن معه وقد الحق به ناس كثير، والسفياني يومئذٍ بوادي الرملة. حتى
إذا التقوا يخرج أناس كانوا مع السفياني من شيعة آل محمد، ويخرج أناس كانوا مع آل
محمد إلى السفياني فهم من شيعته حتى يلتقوا بهم، ويخرج كل أناس إلى رايتهم، وهو
يوم الأبدال. ويقتل يومئذٍ السفياني ومن معه حتى لا يدرك منهم مخبر. والخائب
يومئذٍ من خاب من غنيمة كلب. ثم يقبل إلى الكوفة فيكون منزله فيها ([1]).
( سپس به
حرکت در می آید (قائم) تا به العذرا برسد وبسیاری از مردم به او می پیوندند در
حالیکه سفیانی در زمین رمله است .هنگامی که باهم روبه رو می شوند مردمی از شیعه آل
محمد (ص) از لشکر سفیانی ونیز پیروان سفیانی از شیعه آل محمد(ص) خارج می شوند،و هر
یک از مردم به سوی پرچمشان خارج می شوند،و آن روز ابدال است. ودر آن هنگام سفیانی و تمام همراهانش کشته می
شوند و هیچ پیام رسانی از آنان باقی نمی ماند .وآن روز کسی پشیمان خواهد شد که ازغنیمت
جنگ با قبیله ی کلب بهره مند نشده است. پس
بسوی کوفه می رود و در آنجا مسکن می گزیند . منزل ایشان در آنجاست).
روایت دوم:
در سخنان مفضل با امام صادق (ع) مفضل عرض می کند : ای مولایم سپس مهدی چه می کند ؟
(يثور سرايا على السفياني إلى دمشق، فيأخذونه ويذبحونه على الصخرة ...)([2])( گروه هایی را برعلیه سفیانی در دمشق انقلاب
می کنند، و سفیانی را گرفته و سر او را بر صخره می برند ...).
پدر: از این
دو روایت چه چیزی فهمیدید؟
محمود:
فهمیدم که سفیانی در دمشق شام کشته می شود.
پدر: احسنت محمود جان روایت سومی را برایتان نقل
می کنم.
روایت سوم: ابی جعفر (ع) می فرمایند:(ثم
يدخل - أي القائم (ع) - الكوفة فلا يبقى مؤمن إلاّ كان فيها ... ، ثم يقول لأصحابه
سيروا إلى هذا الطاغية، فيدعو إلى كتاب الله وسنة نبيه
، فيعطيه السفياني من البيعة سلماً، فيقول له
كلب وهم أخواله: ما هذا؟ ما صنعت؟ والله ما نبايعك على هذا أبداً فيقول ما أصنع؟
فيقولون استقبله فيستقبله ثم يقول له القائم صلوات الله عليه: خذ حذرك ... فيمنحهم
الله أكتافهم ويأخذ السفياني أسيراً فينطلق به ويذبحه بيده ...)([3]).
(
سپس – قائم وارد کوفه می شود هیچ مومنی نیست جز اینکه آنجا باشد ... سپس
به اصحاب خویش می فرمایند: بسوی این طغیانگر برویدووی را به کتاب خدا وسنت رسول
الله(ص) دعوت کنید،ودر ظاهر سفیانی برای حفظ جان خود بیعت می کند، قبیله ی کلب که
فامیلهای مادری او هستند به وی می گویند: این چیست؟ چه کار کرده ای ؟ به خدا سوگند
که ما بر این با تو بیعت نمی کنیم پس می گوید: چه کار کنم؟ می گویند: مقابله کن ،
پس باحضرت قائم (ع) مقابله می کند،سپس حضرت قائم (ع) وبه او
می فرماید:بر حذر باش....پس خداوند یاران قائم پیروز می شوند و قائم سفیانی را به
اسیری می گیرد و می برد وبا دست خویش سر او را می برد ...).
پدر : از این
روایت چه فهمیدید؟
واثق: فهمیدم
که سفیانی در کوفه است .
پدر: احسنت
واثق .و این معنایش این است که مادو
سفیانی داریم، یکی در دمشق و دیگری در کوفه کشته می شود.
روایت چهارم
را برایتان نقل می کنم.
روایت چهارم:
ابی جعفر (ع) می فرمایند:(إذا بلغ السفياني أنّ القائم قد توجّه إليه من ناحية
الكوفة، فيتجرّد بخيله حتى يلقى القائم (ع)، فيخرج فيقول اخرجوا لي ابن عمي
...)([4]).(هنگامی که
به سفیانی ابلاغ می شود که قائم (ع) از کوفه بسوی ایشان در حرکتند، با لشکرش می آید تا این که با
قائم(ع) رو برو می شود ،وخارج می شود و می گوید : پسر عمویم را برایم بیاورید...).
پدر:
فرزندانم از این روایت چه می فهمید؟
احمد: پدر من
فهمیدم که روایت می گوید که سفیانی پسر عموی قائم(ع) است وبه همین معناست که
سفیانی هاشمی است.
پدر: آری
احسنت احمد جان و روایت پنجمی را برایتان نقل می کنم:
روایت پنجم:
حذلم بن بشیر می گوید: به علی بن حسین (ع) گفتم ، خروج مهدی (ع) و نشانه ها و علامات
خروج ایشان را برایم وصف کنید؟ فرمودند: (يكون
قبل خروجه خروج رجل يقال له عوف السلمي بأرض الجزيرة، ويكون مأواه تكريت، وقتله
بمسجد دمشق، ثم يكون خروج شعيب بن صالح من سمرقند، ثم يخرج السفياني الملعون من
الوادي اليابس، وهو من ولد عتبة بن أبي سفيان، فإذا ظهر السفياني اختفى المهدي (ع)،
ثم يخرج بعد ذلك)([5]). (قبل از
خروج ایشان مردی به نام عوف سلمی در جزیره خروج می کند وزندگی او در تکریت
می باشد ودر مسجد دمشق کشته می شود سپس
خروج شعیب بن صالح از سمرقند است ،سپس
سفیانی ملعون از وادی خشک خروج می کند ،او
از نوادگان عتبه ابن ابی سفیان است ،پس
هنگامیکه سفیانی خروج می کند، مهدی مخفی می شود ، سپس بعد از آن خروج می کند) .
می باشد ودر مسجد دمشق کشته می شود سپس
خروج شعیب بن صالح از سمرقند است ،سپس
سفیانی ملعون از وادی خشک خروج می کند ،او
از نوادگان عتبه ابن ابی سفیان است ،پس
هنگامیکه سفیانی خروج می کند، مهدی مخفی می شود ، سپس بعد از آن خروج می کند) .
پدر: از این
روایت چه چیزی دستگیر تان شد؟!
واثق: از این روایت فهمیدیم که سفیانی از نوادگان
عتبه ابن ابی سفیان است و هاشمی(پسر عموی قائم(ع)) نیست .همانطور که در روایت
چهارم مرور شد.
پدر: آری احسنت فرزندم .
محمود: اما پدر چیزی در این روایت نظرم را جلب
کرد و آن فرموده ی امام (ع) است که فرمودند: (و مهدی مخفی می شود) چگونه مهدی مخفی
می شود در حالیکه سفیانی از نشانه های ظهور امام مهدی (ع) است ، وحتماًباید سفیانی
قبل از امام مهدی (ع) باشد ، اما ظاهراً
این روایت بیان می کند که مهدی (ع) قبل از سفیانی خروج کرده و در هنگام ظهور
سفیانی ، مهدی مخفی می شود؟! زیرا روایت می فرماید:( هنگامیکه سفیانی خروج می کند
مهدی مخفی می شود) .
وچگونه ممکن
است در حالیکه من روایات بسیاری را خواندم که امام مهدی(ع) دو غیبت دارد؛اولی :
غیبت صغری، که دارای نواب چهارگانه بودند، و دومی غیبت کبری،که تا به امروز ادامه
دارد،وامام در آن پنهان است وظهور نمی کند تا ظهوری که خداوند آن را به اهل زمین
وعده داده است وآن همان ظهوری که خداوند بوسیله امام مهدی(ع) زمین را پر از عدل و
قسط می کند. و بدین معناست که امام فقط دو غیبت دارد، اما پدر در ظاهر این روایت ،امام
مهدی(ع) سه غیبت دارد نه دو غیبت ؛ زیرا خروج امام مهدی(ع) بعد از غیبت کبری است
ودر هنگام ظهور سفیانی مخفی می شود؟! واین به این معناست که ایشان غیبت سومی همدارند.
پدر: احسنت محمودجان و هنگامیکه به توضیح لفظ مهدی(ع) که مدتی قبل آن را بیان
کردم ،رسیدم به این سئوالت پاسخ می دهم. اما به صورت کوتاه می گویم که منظور این
روایت امام محمد بن حسن عسکری(ع) نیست،
بلکه مقصود آن مهدی دیگری است ودر مورد شخصیت آن به طور کامل توضیح خواهم داد.پست قبل تعدد یمانی
ادامه دارد...
Reacties
Een reactie posten