لفظ مهدی فقط به حجت بن الحسن العسکری تعلق ندارد.




پدر روایت سوم را ذکر می کند:

روایت سوم: علی بن رئاب از ابو عبد الله(ع) نقل کرده که می فرمایند:(صاحب هذا الأمر لا يسميه باسمه إلاّ كافر)([1])،([2]). (نام صاحب این امر کسی ذکر نمی کند مگر این که کافر باشد).

ملاحظه کنید چگونه از ذکر نام ایشان نهی می کنند به حدی که گوینده نام ایشان را کافر می داند.

محمود: اما پدر، اهل بیت(ع) نام ایشان را ذکر کردند و فرمودند(احمد) است پس چگونه گفته می شود که آن ها نام ایشان را نگفته اند؟

پدر : آفرین محمود جان ، اما اگر در امر تامل واندیشه کنی خواهی یافت که تصریح به اسم مهدی اولوقائمی که خود احمد است در زمان رسول الله (ص) اتفاق افتاده و در شب وفاتشان نیزنام او را ذکر کردند، اکنون قسمتی را که به آن نیازمندیم را نقل می کنم وشرح کامل آن را به وقتی دیگر موکول می کنم:

(.... فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه محمد المستحفظ من آل محمد عليهم السلام. فذلك اثنا عشر إماماً، ثم يكون من بعده اثنا عشر مهدياً، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه أول المقربين له ثلاثة أسامي: اسم كاسمي واسم أبي وهو عبد الله وأحمد، والاسم الثالث:المهدي، هو أول المؤمنين)([3]).( ... هنگامیکه وفات او رسید(امام حسن عسکری(ع)) آن را به فرزندش محمد مستحفظ از آل محمد (ع) تسلیم کند که آنان دوازده امام هستند و سپس بعد از آنان (ع) دوازده مهدی می باشند پس هنگامیکه وفات او رسید آن را به فرزندش اول مهدیین تسلیم کند که سه نام دارد نامی همنام من(احمد) همنام پدرم(عبدالله) و نام سوم او مهدی است او اولین مومنین می باشد).

ونیز امیر المومنین(ع) فرمودند: (..أمّا اسمه فإنّ حبيبي عهد إلي أن لا أحدث باسمه حتى يبعثه الله). ( ... اما نام او حبیبم(رسول الله(ص)) از من پیمان گرفت که در مورد آن با هیچکس سخن نگویم تا خداوند او را مبعوث سازد).

جابر جعفی می گوید: از  ابا جعفر (ع) شنیدم می فرمایند:( عمر بن خطاب به امیر المومنین گفت: مرا از مهدی آگاه کن نام او چیست؟ پس فرمودند: أمّا اسمه فإن حبيبي عهد إلي أن لا أحدث باسمه حتى يبعثه الله، قال: فأخبرني عن صفته قال: هو شاب مربوع حسن الوجه، حسن الشعر، يسيل شعره على منكبيه، ونور وجهه يعلو سواد لحيته ورأسه، بأبي ابن خيرة الإماء([4]).اما نام او حبیبم از من خواست که در مورد آن با هیچکس سخن نگویم تا خداوند او را مبعوث سازد پرسیدم : مرا از صفات او با خبر کن؟ فرمودند: او جوانی برازنده چهره ای زیبا و موهایی روان دارد که بر شانه هایش ریخته است و نور چهره ی او بر سیاهی موهایش چیره  است ،   پدرم به فدایش او فرزند نیک ترین زنان است).

پس امیر المومنین(ع) عدم ذکر نام ایشان را به دلیل عهد گرفتن رسول الله (ع) از خود می داند آری ایشان (ع) نام احمد را ذکر کردند اما نه بعنوان مهدی اول یا قائم یا یمانی یاصاحب امر بلکه تنها یاد کردند که او از انصار امام مهدی (ع) می باشد و فرمودند:( واز بصره ...احمد ...) . یا به عبارت  دیگر خواننده یا شنونده ی آن گمان می کند که مقصود امام مهدی (ع)می باشد، وهمه آن به خاطر حفاظت از این سرّ عظیم است.

احمد: اما پدر روایاتی وجود دارند که اشاره به حرام بودن  نامگذاری امام محمد بن حسن عسکری(ع) دارند.
مانند این روایت:
از محمد بن عثمان عمری نقل می شود که می گوید  یک توقیع با خطی که می شناسم خارج گردید:(من سماني في مجمع من الناس فعليه لعنة الله) ([5]).
( هرکس نام مرا در اجتماع مردم بگویید پس لعنت خدا بر او باد).

پدر :  آری فرزندم روایاتی هستند که برعدم اسم بردن امام محمد بن حسن عسکری (ع) تأکید می کنند اما آنهابه زمان خاصی مربوط می شد و آن از زمان ولادت ایشان تا زمان آغاز غیبت کبری بوده ،و این غیر از روایاتی است که در مورد عدم نامگذاری قائم و مهدی اول  تا اینکه خداوند او را مبعوث سازد، می باشد[6].
فرزندانم تا اینجا فهمیدیم که لفظ مهدی دربعضی روایات به غیر از امام مهدی محمد بن حسن عسکری(ع) اطلاق می شود و همچنین لفظ قائم .

امشب سخنانمان را تا اینجا به پایان می رسانیم تا فردا به توفیق واراده خدا بازهم باهم ملاقات کنیم.

والحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آل محمد 

ادامه دارد ...








[1]- پوشیده نیست که روایت به صورت مطلق ومقید به زمان خاصی نیست ، وممکن نیست که آن را به امام مهدی ربطش بدهیم زیرا که امام مهدی از قبل از زمان امام صادق وبعد از ایشان  نام گذاری شده ... بله در ابتدای غیبت وجست وجوایشان توسط ظالمان به این که ذکر نامش موجب کشف ورسیدن به ایشان می شد، صدق می کرد . همان طور که روایات آن را بیان کردند ،اما روایات زیادی نامش را ذکر کرده اندکه ایشان نامیده می شود ومنیه اش گفته می شودوبر نامیدن نامش نهی نشده است ... واز روایات اهل بیت روایت شده که آنان بر چند صورت سخن می گویند بلکه بر هفتاد صورت سخن می گویندوشاید این روایت ومانند آن بر امام مهدی ووصیش مهدی اول باشداما انطباق آن بر امام مهدی جزی خواهد بود،ویا در مدت زمان خاصی باشد... یعنی منظور آن در حقیقت همان مهدی اول ( احمد) باشد زیرا نهی در آن مطلق است ومحد دبه زمان خاصی نیست ، وبه علت واصح نبود این امرپیش علماء ، که باعت وهم وگمان آن ها شده که که مصدقی غیر از امام محمد بن حسن عسکری ندارد، به همین خاطر بعضی از متقدمین به حرام بودن نامیدن امام مهدی فتوا دادندوبعضی ها به هنگام ذکر نامش حروف اسم را بصورت منقطع ذکر می کنداین طور(م ح م د).
[2]- الكافي:ج1/ص333، الإمامة والتبصرة:ص117، كمال الدين: ص648.
[3]- غيبة الطوسي: ص150.
[4]- الإرشاد:ج2/ص382، غيبة الشيخ الطوسي:ص470، بحار الأنوار:ج 51/ص 36، كشف الغمة : ج 3/ ص 263، الإمامة والتبصرة:ص117 باختلاف يسير.
[5]- كمال الدين: ص438، وسائل الشيعة طبعة آل البيت:ج16/ص242.
[6]موجز ادله دعوه سید احمد الحسن (ع) اثر دکتر ابی محمد انصاری

Reacties

Een reactie posten

Populaire posts van deze blog

راز ستاره داوود (ع)

موکب 519

به کدامین جرم و گناه انصار امام مهدی (ع) را به زندان می افکنید؟