گفتگو در مورد لفظ یمانی و سفیانی (2)
جهت اطلاع از قسمت اول این گفتگو اینجا کلیک کنید.
پدر: کدام یک
از شما می تواند مفهوم کلی از روایات را برای ما توضیح دهد؟ احمد: پدر از میان سه
روایت دریافت می شود که سفیانی و یمانی دو جبهه هستند، جبهه ی حق که با شخصیت
یمانی شکل گرفته، و جبهه باطل با سفیانی شکل گرفته و هر دو از محتوم می باشند.
پدر : احمد
جان از کجا فهمیدی که جبهه ی حق با یمانی و جبهه ی باطل با سفیانی شکل گرفته است؟
احمد: پدر از
امام باقر (ع) در وصف پرچم یمانی خواندم
که می فرمایند: پرچم یمانی هدایتگر ترین پرچم هاست، و او به حق و راه راست دعوت می
کند ، همان طور در آن وصف شده که ایشان به سوی امام مهدی (ع) دعوت
می کند.
می کند.
پدر : آفرین
بر احمد ، در مورداین روایتی که ذکر کرده ای در وقت مناسبیتوضیح خواهیم داد. آیا بعد
از آنچه که برادرتان احمد گفت کسی سئوالی درباره این روایات دارد؟
محمود: پدر؛چرا
سفیانی نماد جبهه ی باطل و یمانی نماد جبهه ی حق است؟
پدر: یمانی
به این دلیل لقب یمانی گرفته ،زیرا او از آل محمد(ص) است و آل محمد (ص) همگی یمانی
هستند ،زیرا مکه از توابع یمن است نه حجاز ،برای اینکه آن در صحرای تهامه است
وتهامه از یمن می باشد ودر معجم البلدان یاقوت حموی آمده : و مدائنی می گوید:
(تهامة من
اليمن وهو ما أصحر منها إلى حد في باديتها ومكة من تهامة)([1]). ( تهامه از
یمن استكه از صحراي شروع وتا باديه امتداد داردومكه از تهامه است.
ودر کتاب اعانه طالبین بکری الدمیاطی آمده که وی می گوید:
(اليمن، وهي اسم للأرض المنخفضة،
ويقابلها نجد، فإن معناه الأرض المرتفعة، واليمن الذي هو إقليم معروف، مشتمل على
نجد وتهامة)([2]).
(اليمن، وهي اسم للأرض المنخفضة،
ويقابلها نجد، فإن معناه الأرض المرتفعة، واليمن الذي هو إقليم معروف، مشتمل على
نجد وتهامة)([2]).
(یمن،نامی
است برای زمین پست كه در مقابل آن نجد قراردارد، وآن به معنای زمین مرتفع است و یمن که سرزمینی معروف
است ازنجد و تهامه تشکیل شده است ).
و در کتاب (کشف
القناع) آمده که:
(ومكة من تهامة. سميت تهامة من التهم - بفتح التاء والهاء - وهو شدّة الحر، وركود الريح([3]).( مکه از تهامه است و تهامه از التَهَم گرفته شده - فتحه ای بر (تا)و(هـ) - وآن شدت گرما وآرام وساکت بودن بادها است).
پس مکه از
تهامه است ،وتهامه از یمن است،به همین خاطر از زبان بعضی از آنها (ع) آمده که می گفتند : (ونشهد أن سيدنا محمداً عبده ورسوله، المبعوث من تهامة، المظلل
بالغمامة، الخ([4]).
(گواهی می
دهیم که آقای ما محمد بنده ورسول خداست که از تهامه مبعوث شده و ابرها بر وی سایه
انداخته اند.)....
فرزندانم
برایتان قصه ای که به موضوع ما ربط دارد را تعریف
می کنم که راویآن شیخ کلینی در کافی می باشد:
(ازأبي جعفر(ع) نقل میشود که می فرماید: رسول الله(ص) برای دیدن اسبها خارج شدواز کنار قبر أبياحيحة گذشت،أبوبكرگفت خدا صاحب اینقبررا لعنت کند،به خدا که وی از راه حق دوری می کرد و رسول الله(ص) را تکذیب می نمود، پس فرزندش خالد گفت : بلکه خدا ابا قحافه را لعنت کند که مهمان را نمی پذیرفت وبا دشمن نبرد نمی کرد،ولعنت خدا بر کسی که فقدانش بر عشیره آسان باشد ،رسول الله (ص) افسار اسب را جمع نمود وبر گردن آن انداخت ،سپس فرمودند :اگر شما خواهان لعن مشرکین هستید بطور عموم آنها را لعن کنید و نه خاص تا فرزندش ناراحت و خشمگین نشود،سپس ايستاد واسبهارا از جلويشان گذراندند،عيينه بن حصن درباره یکی از اسبها نظر داده و گفت : كه اين اسب اين گونه وآن گونه است،رسول الله (ص) فرمودند : من از تو در شناخت اسبها ماهرتر هستم ، عيينه گفت : ومن هم در شناخت جنگ جويان از شما بهترم ، پيامبر عصبانی شد بطوریکه صورتشان سرخ گردید ، سپس پرسيد كه كدام مردان بهتر هستند؟ عینه بن حصن گفت : مرداني در نجد كه شمشيرهايشان را روي شانه هايشان مي گذارند ونيزه هاي خودرا روي پاي اسبهایشانقرار میدهند و سپس قدم به قدم در جنگ از آنها استفاده میکنند، پيامبر فرمود : دروغ گفتي ، همانامردان يمن بهتر هستندوخواستگاه ايمان از يمن است وحكمت از يمن است واگر هجرت نبودمن هم مردي از اهل يمن مي ماندم.
(ازأبي جعفر(ع) نقل میشود که می فرماید: رسول الله(ص) برای دیدن اسبها خارج شدواز کنار قبر أبياحيحة گذشت،أبوبكرگفت خدا صاحب اینقبررا لعنت کند،به خدا که وی از راه حق دوری می کرد و رسول الله(ص) را تکذیب می نمود، پس فرزندش خالد گفت : بلکه خدا ابا قحافه را لعنت کند که مهمان را نمی پذیرفت وبا دشمن نبرد نمی کرد،ولعنت خدا بر کسی که فقدانش بر عشیره آسان باشد ،رسول الله (ص) افسار اسب را جمع نمود وبر گردن آن انداخت ،سپس فرمودند :اگر شما خواهان لعن مشرکین هستید بطور عموم آنها را لعن کنید و نه خاص تا فرزندش ناراحت و خشمگین نشود،سپس ايستاد واسبهارا از جلويشان گذراندند،عيينه بن حصن درباره یکی از اسبها نظر داده و گفت : كه اين اسب اين گونه وآن گونه است،رسول الله (ص) فرمودند : من از تو در شناخت اسبها ماهرتر هستم ، عيينه گفت : ومن هم در شناخت جنگ جويان از شما بهترم ، پيامبر عصبانی شد بطوریکه صورتشان سرخ گردید ، سپس پرسيد كه كدام مردان بهتر هستند؟ عینه بن حصن گفت : مرداني در نجد كه شمشيرهايشان را روي شانه هايشان مي گذارند ونيزه هاي خودرا روي پاي اسبهایشانقرار میدهند و سپس قدم به قدم در جنگ از آنها استفاده میکنند، پيامبر فرمود : دروغ گفتي ، همانامردان يمن بهتر هستندوخواستگاه ايمان از يمن است وحكمت از يمن است واگر هجرت نبودمن هم مردي از اهل يمن مي ماندم.
وبه همین دلیل علامه مجلسی کلام اهل بیت(ع) رادر
بحار الانوار را حکمت یمانیه نامید:
(.....، و مهد أراضي قلوب المؤمنين لبساتين
الحكمة اليمانية فدحاها،... الخ)([5]). ( ... ودرزمین
قلوب مومنان را باغ های حکمت یمانیه قرار
داد وآنها را لبریز کرد ...)
(.....، و مهد أراضي قلوب المؤمنين لبساتين
الحكمة اليمانية فدحاها،... الخ)([5]). ( ... ودرزمین
قلوب مومنان را باغ های حکمت یمانیه قرار
داد وآنها را لبریز کرد ...)
و علامه مجلسی در بحار الانوار از جزری نقل می
کند که جزری می گوید:
(في الحديث الإيمان
يمان، والحكمة يمانية، إنما قال
ذلك، لأن الأيمان بدأ من
مكة وهي من تهامة، وتهامة من أرض اليمن، ولهذا يقال: الكعبة اليمانية.([6]).
( در حدیث
آمده که ایمان یمان و حکمت یمانیه است،آن را حضرت (ص) فرمودند زیرا ایمان از مکه شروع
شده وآن از تهامه و تهامه از سرزمین یمن است وبه همین دلیل گفته می شود، کعبه یمانیه.
ورسول الله
(ص) فرمودند:
(خير الرجال أهل اليمن والإيمان يمان
وأنا يماني) ([7]). ( بهترین
مردان اهل یمن هستندو ایمان یمانی و من یمانی هستم ).
(خير الرجال أهل اليمن والإيمان يمان
وأنا يماني) ([7]). ( بهترین
مردان اهل یمن هستندو ایمان یمانی و من یمانی هستم ).
واز این جا
در می یابیم که رسول الله (ص) و اهل بیت ایشان(ع) همگی یمانی هستند،به این معنا که
آن ها به یمن باز می گردند بهتر بگوییم که
اصلشان از یمن می باشد، حتی اگر در اماکن دیگریبه دنیا آمده باشند، پس امام محمد
بن حسن عسکری (ع) با وجود اینکه در عراق در شهر سامراء متولد شد، یمانی است.
و چون یمانی از اهل بیت (ع) است آنان این لقب را
به ایشان دادند،یعنی او را ملقب به یمانی کردند ،زیرا که اصلش از یمن است ، و با
ولادت در منطقه ای دیگر منافات ندارد. زیرا لقب به اصل و نسب بر می گردد و اصل
ایشان از یمن است.
و این امر
واضحیست حتی در کلام ما : زمانی که یکی از
ما به اروپا برود و در آنجا ازدواج کند و خداوند به او فرزندانی عطا کند فرزند او
عراقی باقی می ماند با اینکه در سرزمین غرب به دنیا آمده.
ونیز مشاهده
می کنیم که القاب فرزندان علمایی که در نجف متولد شده اند به لقب پدرانشان باز می
گردد ،مثلاً فرزندان سید خوئی که در نجف متولد شده اند خودشان را به خوی منسوب میکنن در حالیکه شاید حتی نمی دانند
که شهرو زادگاه پدرشان در کجا قرار دارد .
ودر کتاب
الفتن اثر نعیم بن حماد مروزی از شریح بن عبید از کعب نقل می کند که می گوید:
(ما
المهدي إلاّ من قريش وما الخلافة إلاّ فيهم غير أن له أصلاً ونسباً في اليمن)([8]).( مهدی نیست
مگر از قریش و خلافتی نیست مگر درمیان آنان غیر از این که اصل ونسبی در یمن دارد).
(ما
المهدي إلاّ من قريش وما الخلافة إلاّ فيهم غير أن له أصلاً ونسباً في اليمن)([8]).( مهدی نیست
مگر از قریش و خلافتی نیست مگر درمیان آنان غیر از این که اصل ونسبی در یمن دارد).
ادامه دارد ...
با ما در پستهای بعدی همراه باشید.
Reacties
Een reactie posten